چرا فکرها از هم دور شده است؟/ از حوض خانه «مامان گلی» تا غار تنهایی این روزها
تاریخ انتشار: ۴ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۲۶۷۱۷
به گزارش خبرنگار جامعه خبرگزاری فارس، بوی نم خاک فضا را پرکرده است. قطرههای آب روی برگهای بنفش و صورتی گلهای شمعدانی که دور حوض چیده شده میلغزد. صدای هیاهو و خنده بچهها از ذوق پیدا کردن همدیگر در بازی قائم موشک در کل حیاط پیچیده است. مامان گلی و زندایی و خواهرها در بالکن خانه بر روی یک زیرانداز پارچهای در حال پاک کردن سبزی خوردن و مهیا کردن شام هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هیچ انسان سالمی نیست که از تنهایی محض خوشش بیاید. البته تنهایی هم یکی از حالاتی است که هر انسانی به آن نیاز دارد. اما زیادی روی در آن دل را میزند. هر کسی نیاز دارد که ساعتی را با خود خلوت کند تا آرامش بگیرد. اما هستند کسانی که در جمع هم احساس تنهایی میکنند. حتماً شنیدهاید که سعدی میگوید «من در میان جمع و دلم جای دیگر است». در واقع تنهایی یک حالت روحی است که باعث میشود افراد احساس پوچی کنند. در اغلب اوقات افراد تنها مشتاق تماس انسانی هستند، اما وضعیت ذهنی آنها ایجاد ارتباط با دیگران را برایشان دشوارتر میکند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، تنهایی لزوماً تنها بودن نیست. اگر فرد احساس تنهایی و انزوا کنددچار تنهایی شده است حتی اگر در جمع باشد. در برخی مواقع ممکن است عواملی مانند انزوا، نقل مکان به محل جدید، جدایی یا حتی مرگ شخص مهمی در زندگی، منجر به تنهایی فرد شود. اما گاهی ممکن است حس تنهایی در ذهن فرد باشد.علت به وجود آمدن تنهایی فکری چیست؟
امانالله قرایی مقدم جامعه شناس درباره تنهایی فکری و دلایل به وجود آمدن آن گفت: ریشه تنهایی افکار تنهایی، بیکسی، بیهویتی و زندگی در کلانشهرها است. شهرها دنیای تنهایی، بیکسی، خودگرایی، خودمداری، مصلحتگرایی و بیهویتیاند.
وی در ادامه ادعا کرد: در جامعه جهانی و به تبع آن در جامعه کنونی ایران همه چیز حسی و مادی شده و معنویت از بین رفته است. منظور از مسائل حسی و مادی هر آن چیزی است که چشم میبیند و قابل لمس است. به عنوان مثال در ارتباط آدمها با یکدیگر، افراد بیشتر تمایل دارند با آن شخصی که ثروت بیشتری دارد ارتباط داشته باشند. اکنون در بسیاری از خانوادهها، خواهر و برادر از دید مادی به یکدیگر نگاه میکنند. در چنین دنیایی افکار تنهایی به وجود میآید و افراد تنها و بیکس میشوند. از نظر مکتب شیکاگو شهرها، دنیای بیگانهها است. وقتی افراد با یکدیگر بیگانه هستند در افکارشان دچار تنهایی میشوند. دنیای مصلحتگرایی یعنی هرکسی فقط به خودش فکر میکند. در این دنیا افراد جز خودشان هیچ کسی و هیچ چیزی را نمیبینند.
جامعه شناس انسانهای امروز را ربات نامید و گفت: من اسم مردمان این جهان را ربات گذاشتهام. در مترو، در خیابان، از شمال تا جنوب و... هرکسی را میبینید یک لبخند به لب ندارد. آدمها مانند ربات بیجان از کنار یکدیگر رد میشوند. در نتیجه تنهایی فکری به وجود میآید.
عواقب این نوع از تنهایی چیست؟
قرایی مقدم درباره عواقب این نوع از تنهایی توضیح داد: در چنین دنیایی آمار خودکشی، خودبینی، خودخواهی و خودگرایی بالا میرود. در این شرایط افراد به اندازه کاری که برای شما انجام میدهند ارزش دارند و بعد از اتمام آن کار فراموش میشوند. در این دنیا آدمها در تنهایی زندگی میکنند و در تنهایی میمیرند.
سه دوره حیات ذهن
وی درباره نظریه سولوتی بیان کرد: سولوتی تاریخ ذهنیت فکری را به سه دوره تقسیم کرده است.
ذهنیت عقلانی: این نوع از ذهنیت برای قرن یک تا دو یونان باستان است.
ذهنیت شهودی: در این دوره همه دارای رنگ معنویات، محارب و اعتقادات و باورهای دینی هستند.
تمدن ذهنی و حسی: این نوع تمدن از قرن ۱۷ به بعد تداوم یافته و در حال حاضر هم شاهد آن هستیم. در این دوره ذهن فقط به دنبال حسیات و مادیات است. لباس، ماشین، النگو و گوشواره شخصیت آدمها را تعیین میکند. البته باید بگویم که این تنها مختص کشور ما نیست در تمام جهان این شرایط وجود دارد. در این دنیا معنویات کمرنگ تر و تکنولوژی پررنگ تر میشود.
تحلیلگر آسیبهای اجتماعی درخصوص تمدن ذهنی و حسی توضیح داد: در این دوره ذهنی کسی دلش به حال کسی نمیسوزد. به عنوان مثال اگر شخصی در کنار خیابان تصادف کند کسی به کمکش نمیرود اما همه گوشی به دست از او فیلم میگیرند. چون همه به فکر خودشان هستند. البته لازم است بگویم که هنوز در کشور ما شهرها و روستاهایی وجود دارد که از این قاعده به دورند؛ اما تعدادشان بسیار کم است.
وی در ادامه درباره نقش پول و ثروت در تنهایی افراد گفت: در این زمان همه میخواهند همه چیز را با پول بخرند. اکنون ارزش افراد به اندازه پول توی جیبشان و کارایی که دارند است. دقیقاً مصداق همان ضرب المثلی است که میگوید تا « پول داری رفیقتم چاکر بند کیفتم». الآن اقتصاد حرف اول را میزند.
تنهایی افکار و روابط موزائیکی در خانواده
قرایی مقدم درباره تأثیر تنهایی فکری در چهارچوب خانواده اظهار کرد: در این شرایط روابط اعضای خانواده، موزائیکی است. در این نوع رابطه مادر، پدر، خواهر و برادر، همسر و فرزند در کنار هم هستند اما هم دیگر را احساس نمیکنند. هرکسی در یک گوشهای سرش تو گوشی خودش است.
عواقب تنهایی افکار در خانواده
وی درخصوص عواقب تنهایی فکری در خانواده گفت: وجود تنهایی فکری در خانواده انواع آسیبهای اجتماعی را بالا میبرد. در حال حاضر از خواهر و برادری فقط اسمش باقی مانده است. در یک خانواده اعضای خانواده بیشتر به سمت آن کسی که موقعیت زندگی بهتر و پول بیشتری دارد کشیده میشوند. همچنین آمار طلاق، بیبندوباری و روابط نامشروع بالا میرود. از نظر مکتب شیکاگو در چنینی دنیایی افراد ترس از شناخته شدن ندارند. در نتیجه خلافکاران در انبوه انسانها و در مناطق شلوغ مانند خیابان شوش، پارک هرندی و... گم میشوند.
جامعه شناس و تحلیلگر آسیبهای اجتماعی در ادامه درباره تأثیر فضای مجازی در این امر توضیح داد: فضای مجازی در تنهایی فکری افراد بسیار تأثیرگذار بوده است. روابط موزائیکی را فضای مجازی به وجود آورده است. همه با تلفن همراهشان بازی میکنند و اصلاً وجود افراد دیگر را در کنارشان احساس نمیکنند. تکنولوژی این کار را با انسانها کرده است. ما مفهوم تلفن همراه را درک نکردیم اصلاً نمیدانیم تلفن همراه برای چی ساخته شده است. در این دنیا حتی خانوادتان شمارا نمیشناسند.
علت بالا بودن جرم و جنایت در برخی از محلهها چیست؟
قرایی مقدم در این باره تصریح کرد: در برخی از محلهها مانند خیابان ایران جرم و جنایت، روابط نامشروع و... بسیار کمتر از جاهای دیگر است. چون در این محل همه یکدیگر را میشناسند. در این مکانها هویت ملی و ایرانی حفظ شده است. محل زندگی، نوع تربیت، باور و اعتقادات شخص و خانواده او، فرهنگ خانواده، کنترل و نظارت خانواده بر شخص، حتی نحوه شیر دادن مادر بر شخصیت فرد، خوبی یا بدی او، جنایتکار یا درستکار بودن او تأثیرگذار است. خانواده بسیار اهمیت دارد.
تنهایی فکری بیشتر در چه گروه سنی دیده میشود؟
وی در این خصوص گفت: بیشتر در گروه های سنی حساس و در جوانان و نوجوانان دیده میشود. نشست و برخاست، داشتن روابط اجتماعی و ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر بسیار مهم است.
برای درمان این تنهایی فکری چه کاری باید انجام داد؟
جامعه شناس در پاسخ به این پرسش تأکید کرد: درمان تنهایی فکری بسیاری مشکل است. باید از برنامههای فرهنگی از موسیقی گرفته تا سریال و فیلم کمک گرفت. باید میزان شادی و نشاط در جامعه بالا برود. باید فیلمهایی در زمینه هم بستگی ساخته شود. اما متأسفانه جامعه ما به دو قطب تقسیم شده است. ما باید به سمت فرهنگ و سنت ملی و میهنیمان برویم. باید هویت ملیمان را حفظ کنیم. جوانان و نوجوانان ما از فردوسی فقط مجسمهاش را وسط میدان دیدهاند. نوجوانان ما چند درصد از تاریخ ایران را میدانند؟
وی در خصوص عواقب رها کردن این معضل خاطر نشان کرد: اگر این معضل درمان نشود در آینده شاهدبیشتر شدن فرار مغزها، بالا رفتن آمار طلاق، اعتیاد، فحشا، جرم و جنایت و... خواهیم بود.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: فضای مجازی مکتب شیکاگو جرم و جنایت تنهایی تنهایی فکری قرایی مقدم جامعه شناس آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۲۶۷۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان؛ رابطهای بی فرجام
به گزارش تابناک، آرمان، پسرک نوجوانی که در ۱۷ سالگی متهم به قتل دوستش غزاله شد، حالا در لبه تیغ ایستاده و هر آن احتمال دارد حکم قصاص برای او اجرا شود. مروری بر پرونده اخباری که درباره او و مقتول منتشر شده نشان دهنده وضعیت عجیب و پیچیده این پرونده است.
حکم قصاص آرمان عبدالعالی که به خاطر اتهام به قتل دوست دخترش غزاله شاکر در معرض اجرا قرار گرفته است، امروز اجرا نشد تا بار دیگر تلاش برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول ادامه یابد.
سه نکته بسیار مهم در این پرونده وجود دارد که باعث شده افکار عمومی نسبت به آن حساسیت زیادی نشان دهد. اول آنکه هیچ نشانی از جسد مقتول در دست نیست ولی قضات به این نتیجه رسیده اند قتل واقع شده است. نکته دوم حساسیت هایی است که نسبت به اعدام و بخشش وجود دارد و نکته سوم مربوط به وضعیت آرمان است. آنطور که قانون تکلیف کرده باید برخی متهمان از جمله متهمان به قتل تحت معاینه روانشناسی قرار گیرند. روانشناس پرونده آرمان هم در دادگاه گفته است او مشکل عصبی و انزوای بیش از حد دارد و وضعیت روانی او در زمان حادثه محرز است.
فهمیه حسینی در صحن علنی دادگاه کیفری یک گفت: آرمان در زمان حادثه دچار افت شدید تحصیلی بوده و معدل او در آن زمان هفت بوده است. او دچار مشکلات روحی شدید بوده است. بعد از بازداشت و در زندان هم او در کارهای گروهی شرکت نمیکند و دوستی در زندان ندارد. در همه کارهای گروهی ناموفق است و فقط درسخواندن که یک کار فردی است را خوب انجام داده است. او بسیار کم حرف میزند و هیچ دوستی ندارد. قبل از زندان هم این وضعیت را داشته است و این نشان از مشکل عصبی و انزوای بیش از حد آرمان دارد. او به نامه غزاله اشاره کرد و گفت: از نامهای که از غزاله به جا مانده است، هم آمده که آرمان «بچه است»؛ رفتارهای بچگانه دارد. بنابراین عدم درک عقلی آرمان با توجه به وضعیت تحصیلی وی در زمان حادثه و وضعیت روانی او و همچنین نامه غزاله محرز است. بنا بر این گزارش قضات بعد از بررسی پرونده رأی خود را اعلام خواهند کرد.
با این حساب می توان گفت شاید آرمان سلامت روان نداشته و متوجه عواقب عمل خود در اقدام به قتل غزاله نبوده است. هر چند این جزییات در پرونده مضبوط است و دسترسی به آن جز برای طرفین پرونده و وکلایشان مقدور نیست.
با وجود این سه نکته، رییس شوراهای حل اختلاف کشور معتقد است می توان از خانواده غزاله، رضایت گرفت. امروز هادی صادقی در پاسخ به سوالی درباره پرونده آرمان عبدالعالی گفت: همچنان در تلاش هستیم که در این پرونده رضایت خانواده مقتوله را بگیریم.
او گفت: درباره این که این فرد مجرم است یا نه، نباید قضاوت کنیم زیرا این پرونده جزییات بسیار دارد و مسایل مختلفی در حاشیه این پرونده مطرح است بنابراین قضاوت در این پرونده سخت است. دهها قاضی در این پرونده ورود کردند و پرونده با دقت بررسی شده و دو مرتبه در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفته است.
رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور گفت: مردم از نظر اتقان حکم صادره تردید نکنند زیرا براساس شواهد موجود حکم قتل صحیح است هرچند طبیعتاً ناخواسته بوده و قاتل هدف قبلی نداشته و این اتفاق پیش آمده است. این جوان سابقه جنایی نداشته و جنایتکار حرفهای نیست. گاهی افراد در یک لحظه حادثهای پیش میآید و خطایی می کنند. البته در این خطاها عمد بوده اما با قصد قبلی نبوده است. خانواده مقتول و محکوم خانوادههای محترمی هستند و ما هر دو خانواده را دیدیم و با آن ها صحبت کردیم. آرمان عبدالعالی زمانی که به زندان میرود، در حال اخذ دیپلم بوده اما در زندان فوق لیسانس خود را نیز اخذ کرده است.
رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور گفت: باید به خانواده مقتوله حق داد که داغ بزرگی دیدهاند و از طرف دیگر جنازهای هم در کار نیست و از این خاطر نیز خانواده مقتوله آزرده خاطر هستند. اکنون شرایط به گونه ای نیست که به جسد دسترسی باشد و اتفاقی افتاده که قابل دسترسی نیست و هر چه اینها اصرار کنند که آرمان جای جنازه را بگوید، او نمی تواند بگوید زیرا خودش هم نمیداند و اگر میدانست تا الان بارها گفته بود.
قتلی که جسد مقتول هرگز پیدا نشد
رسیدگی به این پرونده از اسفند سال ۹۲ آغاز شد و خانواده دختر ۱۹ سالهای بهنام غزاله خبر ناپدید شدن دخترشان را اعلام کردند اما خیلی زود مشخص شد او آخرین بار به خانه دوستش که پسری ۱۸ ساله بهنام آرمان بوده رفته است. با دستگیری آرمان، او پس از چند روز به قتل غزاله اعتراف کرد و بازداشت شد. اما مدتی بعد منکر قتل شد و گفت آن روز از غزاله خواستم برای صحبت و خداحافظی به خانه ما بیاید چون میخواست برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود.
آرمان گفت: چون او را دوست داشتم و نمیخواستم برود سر این موضوع با هم بحث کردیم اما او از پلهها پرت شد و سرش به لبه پله خورد، من هم ترسیدم و جسدش را در یک چمدان گذاشتم و در سطل زباله خیابان انداختم.
بعد از اعترافات آرمان تلاش برای پیداکردن جسد آغاز شد اما این جستوجوها راه به جایی نبرد و جسد دختر جوان هنوز هم پیدا نشده است. مدتی بعد آرمان اعترافات قبلی خود را پس گرفت و مدعی شد قتلی مرتکب نشده است. او گفت: غزاله به خانه ما آمده بود که موقع بازگشت در راهپله پایش لیز خورد و روی پلهها افتاد و جانش را از دست داد. من هم ترسیده بودم، او را بلند کردم و در یک چمدان گذاشتم و نزدیکی سطل زباله رها کردم. من غزاله را نکشتم.
انکارهای آرمان فایدهای برای او نداشت، با اینکه او در زمان قتل چند روز تا ۱۸سالگی زمان داشت و هنوز به ۱۸سالگی نرسیده بود، در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. رأی صادرشده مورد تأیید دیوان عالی کشور قرار گرفت و پرونده برای اجرای حکم آماده شد.
مادر غزاله اعلام کرد در صورتی گذشت میکند که آرمان محل دفن جسد را بگوید.
با این وجود باز هم با توجه به مدارک جدید بهدستآمده و قبول اعاده دادرسی، آرمان بار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار در شعبه ۵ مورد محاکمه قرار گرفت. او که حالا در مقطع فوقلیسانس در دانشگاه شهید مدرس در حال تحصیل است، یک بار دیگر اعلام کرد قتل کار او نیست و نمیداند جسد کجاست و ممکن است غزاله زنده باشد.
در نهایت قضات دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و آرمان را در قتل مجرم تشخیص دادند و او را برای بار دوم به قصاص محکوم کردند. رأی صادرشده یک بار دیگر در دیوان عالی کشور تأیید شد.
نکته اینجاست که خانواده غزاله شکایت دیگری هم از آرمان کرده بودند: او علاوه بر قتل، جسد دختر ما را پنهان کرده است. با توجه به اینکه پلیس نتوانست جسد را پیدا کند، خانواده غزاله درباره اخفای جسد از سوی متهم نیز شکایتی در شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت مطرح کردند.
در نهایت بخشی از پرونده که مربوط به اخفای جسد بود به شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت فرستاده شد و قاضی دادگاه آرمان را به سه ماه و یک روز حبس محکوم کرد.
جزییاتی که در دادگاه بیان شد
در دو دادگاهی که آرمان در آن به جرم قتل محاکمه شد، جزییات زیادی بیان شده است. در دادگاه اول او اختیاری نماینده دادستان گفت: آرمان در سال ۹۲ دختری به نام غزاله را به قتل رسانده است و همه مدارک موجود در پرونده این موضوع را ثابت میکند. او به قتل اعتراف کرده و به یکی از دوستانش هم گفته مرتکب قتل شده است اما از آنجایی که جسدی از غزاله پیدا نشده است، در پرونده شبهه ایجاد شد.
نماینده دادستان در توضیح پسگرفتن رأی دو نفر از قضات هم گفت: آنها رأی خود را پس نگرفتند و به دلیل اینکه وکیل سابق مقتول مدعی شده بود مدارک جدیدی در پرونده پیدا شده خواستار بررسی بیشتر پرونده شدند. دو موضوع بهعنوان مدرک جدید مطرح شد؛ یکی دفترچه بیمه غزاله بود و دیگری تمدید مرخصی دانشگاه او. هر دو مورد به دقت مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که هیچکدام دلیلی بر زندهبودن غزاله نیست. ما همچنان با توجه به مدارک موجود در پرونده بر مجرمبودن متهم اصرار داریم. سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پدر غزاله در توضیح تمدید دفترچه بیمه دخترش گفت: همسر من بیمه خویشفرماست؛ غزاله را هم خودش بیمه کرده بود. بعد از قتل غزاله وقتی همسرم برای واریز حق بیمه و تمدید دفترچه رفته بود، بهصورت اتوماتیک دفترچه غزاله هم تمدید شده بود. این مسئله پیچیده نبود که بهعنوان مدرک جدید عنوان کردند.
مادر غزاله هم در توضیح مرخصی دانشگاه دخترش گفت: غزاله از دانشگاه مرخصی گرفته بود؛ میخواست در خارج از کشور درس بخواند و برای این کار آماده میشد اما این اتفاق افتاد. وقتی از دانشگاه با من تماس گرفتند و گفتند مرخصی غزاله تمام شده و او برنگشته من موضوع را تعریف کردم و گفتم باور نمیکنم، دخترم مرده است. آنها هم از سر دلسوزی گفتند یک ترم دیگر تمدید میکنند. آنها به خاطر ناراحتی من چنین کاری کردند. مدرک جدیدی وجود نداشت؛ خواستند که من را آرام کنند. بعد از حادثه من روزهای سختی را گذراندم. تا زمانی که آرمان به قتل غزاله اعتراف کند، من در خیابانها دنبال دخترم میگشتم. ساعتها در خیابان با ماشین میرفتم که دخترم را پیدا کنم. به هر دختری که شبیه غزاله بود میرسیدم، جلویش را میگرفتم. من خیلی سختی کشیدم.
در ادامه زمانی، وکیل اولیای دم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: متأسفانه وکیل سابق متهم در این پرونده کارهایی کرد که پرونده با چالش روبهرو شود. ما براساس مدارک پرونده درخواست صدور حکم قانونی را داریم.
آرمان: از من اعتراف دروغ گرفتند
در ادامه جلسه دادگاه، آرمان در جایگاه متهم قرار گرفت و از خود دفاع کرد. او گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. من و غزاله مشکل خاصی با هم نداشتیم. او به خانه ما آمد و با هم صحبت کردیم و بعد رفت. من صدایی شنیدم، وقتی در را باز کردم، غزاله را دیدم که در راهپله افتاده است. خیلی ترسیدم. او را به داخل خانه کشیدم و بعد سعی کردم کمکش کنم. آنقدر ترسیده بودم که نمیدانستم چه میکنم. من خیلی بچه بودم. غزاله را داخل کیسه گذاشتم. متوجه شدم نفس میکشد اما ترسیده بودم و فقط میخواستم او را از خانه دور کنم. بعد کیسه را به نزدیکی سطل زباله اطراف پارک ملت بردم.
قاضی گفت: چرا با اورژانس تماس نگرفتی؟چرا جسد را به چندین متر آنطرفتر از خانه بردی؟ متهم گفت: به فکرم نرسید با اورژانس تماس بگیرم. من بعد متوجه شدم که باید با اورژانس تماس میگرفتم و جسم غزاله را هم از ترس به کمی دورتر بردم. من اصلا متوجه کارهایم نبودم. قاضی گفت: لکههای خون روی دیوار، کاغذ دیواری دستگیره کمد و جاهای دیگر خانه شما بوده است. اگر غزاله خارج از خانه افتاده بود و تو او را به داخل آوردی، چرا این خونها در خانه بود. متهم گفت: من دقیقا نمیدانم از چه صحبت میکنید و من در جریان نیستم.
قاضی پرسید: چرا به دوستت گفتهای که غزاله را کشتهای؟ اگر تو واقعا این کار را نکرده بودی، چرا این حرف را به او زدی و درخواست کمک کردی.
متهم گفت: من اول گفتم غزاله زمین خورده؛ حرفم را باور نکرد. بعد گفتم دعوا کردیم؛ باز باور نکرد و بعد گفتم او را کشتم که حرفم را باور کند و کمک کند. متهم گفت: من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. در مدتی که با هم دوست بودیم، سه بار با هم دعوا کردیم. یک بار من پیشقدم شدم که آشتی کنم و دو بار غزاله پیشقدم شد. آن روز هم مشکلی با هم نداشتیم و او خداحافظی کرد و رفت و بعد این اتفاق افتاد. قاضی گفت: از غزاله نامهای به جا مانده که در آن به تو اشاره کرده و گفته از دست آزارهای تو خسته شده است. دراینباره چه میگویی. متهم گفت: من نمیدانم آن نامه چیست. من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. متهم در پاسخ به این سؤال که با توجه به انکارش چرا به قتل اعتراف کرده، گفت: بعد از بازداشت به من خیلی سخت گذشت. مدام به من میگفتند پدر و مادرت در اتاق بغلی هستند و بازجویی میشوند و من اذیت میشدم به همین دلیل اعتراف دروغ کردم.
به نظر می رسد افکار عمومی انتظار دارد علاوه بر اجرای عدالتضمن اعلام رضایت از سوی اولیای دم و گذشت از قصاص آرمان، زوایای پنهان این پرونده مشخص شود.